احساس میکنم تا وقتی ازدواج نکردی یه سری کارارو نمیتونی تو خونه انجام بدی.
مثلا دوشیزه شین نوشته بود صبا النگو دستش میکنه که خوابش بپرهو جرینگ جرینگ بکنه، من داشتم فکرمیکردم که نمیشه اینکارو توخونه ما انجام داد زیراکه(مرده کلمه زیرا هستم) برادر خوابه مادر هم خوابه، این صدا بیدارشون میکنه.
یا مثلا وقتی بیدار میشم نمیتونم سیصد ساعت صورتم رو بشورم چون صدای آب ممکنه بیدارشون بکنه.
یا اینکه دوس دارم وقتی میرسم خونه یکم آروم لباسامو در بیارم بشینم استراحت کنم دراز بکشم اما معمولا تند تند باید قهوه درست کنم والخ.
خلاصه اینکه آدم مستقل که شد، عروسی که کرد(یه کدوم از اینا دیگه) میتونه هزار تا کار واسه خودش بکنه و رئیس خونه باشه. که مجبور نباشه در مقابل دو نقطه او شدن اعضای خونه هزار بار بگه دو سداشتم و دلم خواست و مگه چیه و فلان و بیسار.
بعله!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر