یکشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۹

رفته بودم دانشگاه مدارکو تحویل بدم که تسویه حساب کنم و بقیه کارای فارغ التحصیلی.
اون خانومی که باید کارمو انجاممیداد نیومده بود و سپرده بود به همکارش، اسممو پرسید و فامیلمو بعد گفت بشین الآن پرونده ت رو میارم. درحالیکه پرونده م رو میاورد گفت: میدونی از کجا یادمه تورو؟ سر امتحانا همیشه برگه تو خوش خط ترین و تمیزترین بود!
احساس خیلی خوبی داشتم:)

هیچ نظری موجود نیست: