یکشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۹

نازکشیدن از دوست دختر کار من نیست. چطور انتظار داره نازش رو بکشم؟
میگم میای شب سال نو فلان هتل؟ میگه نه پارتی میخوام برم. میگم سراغ داری؟ میگه نه. میگم خب همه باهم یه جا بریم دیگه. میگه شما تصمیم بگیرین من بعدا میگم.
حوصله ندارم جر و بحث کنم که مگه میشه و ما دوست هستیم باید باهم بریم و فکر من هم باش و شاید بعدا بلیط نباشه و ینی چی اینکه شما اوکی کنین بعد من میگم مگه تو جزو دوستامون نیستی و اینا!
نازش رونمیکشم، نیومدنش باعث میشه شب سال نوی من واقعا خراب بشه چون تنها دوست مجردیه که دارم، و بدون اون، با دوستای دیگه م و پارتنرشون معذب هستم!
یه دوست پسر اگه داشتم من، منت اینارو نمیکشیدم که!

هیچ نظری موجود نیست: